سوال اول: آیا ابوبکر ، عمر را با مراجعه به همه پرسی و آرای عمومی ، به جانشینی خود برگزید ؟
توضح سؤال :
سؤال کننده : برادر اهل سنت
ابوبکر در روزهای آخر عمر خود با همه پرسی و مراجعه به آرای عمومی عمر را برای جانشینی خود پیشنهاد کرد. به مسجد رفت و خطاب به مردم گفت: من کسی را از میان بستگان و خویشاوندان خود برای به دست گرفتن زمام رهبری شما انتخاب نکرده ام . بلکه منتخب من عمر است. مردم یک صدا جواب دادند سمعنا و أطعنا .
شرح زندگانی خلیفه دوم اثر شبلی و سیمای فاروق اعظم اثر ملا عبدالله احمدیان و فاروق اعظم اثر هیکل و تاریخ کامل ابن الاثیر و تاریخ ابن جوزی و دیگر کتب تاریخ .
پاسخ :
اهل سنت اعتقاد دارند که انتخاب خلیفه و جانشین بعد از رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) به عهده مردم است و میگویند : در این باره نه دستوری از جانب خداوند صادر شده است و نه پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم) وصیتی کرده است . و بر همین اساس ادعا میکنند خلافت ابوبکر ، بر مبنای انتخاب مردم و بر اساس اجماع صحابه بوده است ! .
هر چند که ثابت شده است که این مطلب به دور از واقعیت است و در انتخاب ابوبکر نیز اجماعی در کار نبوده است ؛ اما سؤال ما این است که چرا همین رویه در انتخاب عمر پیش گرفته نشده و انتخاب عمر بر مبنای اجماع صحابه صورت نگرفت بلکه انتخاب او توسط أبی بکر انجام گرفت.
اعلام نارضایتی صحابه از انتخاب عمر
إمام محمد بن مفلح مقدسی متوفی 763 هـ (شاگرد ذهبی ، مزی و تقی الدین سبکی ) از فقیهان و محدثان بنام اهل سنت (معجم المؤلفین ، ج12 ، ص44) در این باره میگوید :
لما استخلف أبو بکر عمر رضی اللّه عنهما قال لمعیقیب الدوسی : ما یقول الناس فی استخلاف عمر ؟
قال : کرهه قوم ورضیه قوم آخرون .
قال : الذین کرهوه أکثر أم الذین رضوه ؟
قال : بل الذین کرهوه ...
الآداب الشرعیّة ، ج1 ، ص71 ، با تحقیق شعیب الأرنؤوط و عمر القیام ، ط مؤسسة الرسالة ـ بیروت ، 1417 هـ .
ابوبکر ، عمر را به عنوان جانشین خود انتخاب کرد ، از معیقیب دوسی سؤال کردند : مردم در باره انتخاب عمر چه نظری داشتند ؟ گفت : گروهی راضی و گروهی ناراضی بودند . سؤال کردند : آنها که ناراضی بودند ، بیشتر بود ، یا آنها که راضی بودند ؟
جواب داد : آنها که ناراضی بودند .
اعتراض صحابه به انتخاب عمر
ابن أبی شیبه ، یکی دیگر از بزرگان اهل سنت ، در باره مخالفتهای مردم و دلایل منطقی آنها برای اعلام نارضایتی از این انتخاب که همان خشونت ذاتی و اخلاق تند وی بود ، این چنین مینویسد :
عن وکیع ، وابن إدریس ، عن إسماعیل بن أبی خالد ، عن زبید بن الحرث ، أن أبا بکر حین حضره الموت أرسل إلی عمر یستخلفه فقال الناس : تستخلف علینا فظاً غلیظاً ، ولو قد ولینا کان أفظ وأغلظ ، فما تقول لربک إذا لقیته وقد استخلفت علینا عمر
المصنف ، ابن أبی شیبة ، ج8 ، ص574 ، با تحقیق سعید محمد اللحام ، ط دار الفکر ، بیروت و تاریخ المدینة المنوّرة ، ابن شبة النمیری ، ج2 ، ص671 ، با تحقیق فهیم محمد شلتوت ، ط دار الفکر ، بیروت و تاریخ مدینة دمشق ، ابن عساکر ، ج30 ، ص 413 و کنز العمال ، متقی هندی ، ج5 ، ص678 .
از زید بن حارث نقل شده است که : وقتی در حال احتضار قرار گرفت ، کسی را به دنبال عمر فرستاد تا او را جانشینی خود کند ، مردم گفتند : کسی را بر ما مسلط میکنی که خشن و بد اخلاق است ، اگر او حکومت را به دست گیرد ، سختگیرتر و خشنتر خواهد شد ، جواب خدا را چه خواهی داد هنگامی که او را ملاقات کنی از بابت این که شخص بد اخلاق و خشنی مثل عمر را بر ما مسلط میکنی ؟
همچنبن ابن تیمیه حرانی ، نظریه پرداز و مؤسس فکری وهابیت در این باره مینویسد :
وقد تکلموا مع الصدیق فی ولایة عمر وقالوا ماذا تقول لربک وقد ولیت علینا فظا غلیظا .
منهاج السنة ، ج6 ، ص155 ، الناشر : مؤسسة قرطبة ، الطبعة الأولی ، 1406، تحقیق : د. محمد رشاد سالم عدد الأجزاء : 8 .
صحابه با ابوبکر در باره جانشینی عمر با او صحبت کردند و گفتند : چرا یک فرد خشن و تند را بر خلافت گزیده و بر مردم تحمیل کردی ؟ فردا جواب خدا را چه خواهی داد ؟
ابن حجر مکی در این باره مینویسد :
بقیه در ادامه مطلب حتما ببینید