• وبلاگ : يا علي مدد
  • يادداشت : کرامات عمر بن خطاب !!!
  • نظرات : 12 خصوصي ، 369 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <    <<    21   22   23   24   25      >
     

    سلام و عليكم بر برادران اهل سنت

    من شيعه هستم و از تمامي اديان ديگر هم تحقيق كردم حتي مسيحي و يهودي و...و مذهب اهل سنت در كتب شما عالمان خودتان حقيقت را نوشتند كه جانشيني حق حضرت علي عليه السلام است و همه ي عالمانتان شاگردان امام جعفر صادق عليه السلام ما بودند بهت بر نخوره ولي در مورد مذهبت بيشتر تحقيق كن داخل وبلاگ من همه ي حقايق را با مدرك و سند از عالمان و كتب هايشان

    را نوشته ام بخون و نظر بده ولي تعصب نداشته باش چون هردو برادريم و بايد بينمان اختلاف نباشد

    في امان الله

    منتظرتم

    + حجت اله عرفانيان 
    حضرت صادق و علي (ع) ميفرمايند ابومکر و اومر 41 ساله بودند که ظاهرا به پيامبر ايمان آوردند قبل از آن قبلش بت پرست بودند و از فروش بتها ارتضاق مينمودند و چهلمين نفر بودند آنهم دامادش گفت اگر ايمان نياوري دخترت را طلاق ميدهم به زور مجبور شد نه به واقعيت او منصب را بسيار دوست ميداشت و عاشق مقام بود و چون علي (ع) چنين ديد به او ميخنديد که براي دو ساله اولي و ده سال آخري هر چه آنان را نصيحت نمود سوره ابو جهل را ميخواند تبت يدا ابي لهب 000 و اين دو گوش شنوا نداشتند و اولين کسي که به پيامبر ايمان آورد علي (ع) داماد پيامبر بود شوهر کوثر فاطمه دختر رسوالله (ص) علي در خانه محمد بزرگ شد سر پرستي او را رسول خدا (ص) به عهده گرفت و مدام با رسول خدا بود يعني سايه رسول خدا بود در آينده نام مقدس علي و محمد که يکيست را براي شما ميفرستم که از هر طرف محمد و از طرفي ديگر علي خوانده ميشود يک نام ميباشد تا انشا ء الله آنان که ره گم کرده اند به حقيقت اسلام نائل شوند علي در کعبه بر دوش پيامبر براي بت شکستن يا علي گفت رسو الله شنيد از پرده غيب ندايي آمد آن هم يا علي گفت علي چون جان احمد در خطر ديد بجايش آرميدو يا علي گفت پيامبر در مقام قاب قوسين بمحض دست ديدن يا علي گفت چو آمد کوثر مولا بدنيا نظر بنمود مولا يا علي گفت پيامبر را خدا هفت آسمان برد که تا نام شريف يا علي گفت به صدق دل هميشه ياد او کرد به هر پيچو به خم يا علي گفت در خيبر يدالله کند از جا ز جا برخواست احمد يا علي گفت نزول وحي چون فرمود سبحان ملک در اولين دم يا علي گفت مقام برج اعلايش بلند است که جبريل امين هم يا علي گفت نزول وحي چون فرمود سبحان ملک در اولين دم يا علي گفت بفرقش کي اثر ميکرد شمشير گمانم ابن ملجم يا علي گفت علي در کعبه چون آمد بدنيا ترک برداشت کعبه يا علي گفت علي چون شد بکام اژدها در براي بردريدن يا علي گفت علي با فارس يليل به احزاب چو او را بر زمين زد يا علي گفت علي در جنگ با اعمر خطا کار چو او را بر زمين زد يا علي گفت حيدر کرار بکرار شد مسئله شير خدا هم که تکرار شد گفت پيامبر مدام بر روخ مولا سلامي سلام عمر بارها گفت اگر علي نبود عمر به هلاکت رسيده بود از کتب اهل سنت اگر سلمان بشد سلمانو مني زبس در کو يو برزن يا علي گفت بعشق نام زيبايش هميشه چنين زيبا توان هم يا علي گفت پيمبر را بپرسي کيست جانت به حمدو قول هو الله يا علي گفت بهنگام نماز انگشتر خويش دهد بر سائلي که يا علي گفت
    + سعيد گوسال 
    آقا سعيد عمري دروغ گو تو بره اي هستي که در پوست گرگ قايم شدي خودت خري مزخرف تو شيعه هستي دوست داري ور زيادي بزني نميدوني چه جوري خودت خري نه عمر پسر عموي مولا بود و خواهرش همسر علي (ع) توي فاميلي عاقلترين هميشه کوتاه ميآد که علي (ع)چنين کرد چون حکومت بر جاهلان براي او به اندازه عطسه بزي ارزش نداش مقامي که خداوند به او داد بالاتر از همه مقامهاي دنيا بود کوثر را خدا به او عطاء کرد فاطمه مادر تمام شيعيان جهان يا جد مادري يا پدري فرق نميکند خوش آن کس که پاک آمدو پاک رفت اميد وارم خدا ببخشتت دعا ميکنم برات بچه پرو
    + حجت اله عرفانيان 

    + حجت اله عرفانيان 
    علي در کعبه چون آمد بدنيا شکاف کعبه ميگويد همين را در کعبه بپا شد شوري حق است علي مگر تو کوري کعبه سنگ چينيست که ره گم نشود بر شکافش تو نگاه کن علي ميبيني حضرت باب العجايب مظهر کل غرايب شوي کوثر شد نبي را جانشين اين روح کعبه آمده همسر شود با فاطمه هستا تو را اين جانشين باشد امير المومنين چو کعبه ديد آن روي صفدر ترک برداشت کعبه تا که حيدر ببيند آن روخ زيباي خيرالمرسلين را بخنده شد شکاف کعبه پيدا که از کعبه ببيند آن نبي را ترک برداشت کعبه يا علي ها که روح کعبه آمد بر نبي ها تجلي شدبهم شمسو قمر ها اميرالمومنين آمد به والله جدا از

    هم بشد چون فرق کعبه روح کعبه که قرآن شد تجلي بر محمد به استقبال او شد مظهر لطف که اين باب العجايب حيدرآمد شکاف کعبه باشديک نشانت که ره گم کرده را با شد علامت ره مولا ببيند هر آنکه کورباشد کور بينا که ره گم کرده ها آيند بسويت و هفتاددو فرقه يار گردند نبوت با امامت شد قرينه که کوثر همسر مولا اميرالمومنينه علي در خانه احمد بزرگ شد و شويو همسر کوثر علي شد بگو خود گو که باشد جانشينش کسي غير علي باشد نگينش بزرگ کرده رسوالله علي در خانه خودکه هر مفسد نگيرد هي بهانه علي مولا امير المومنانه بلطف قائداعظم بگوئيد به سختي ها علي آيد نهانه بچاهي من شدم ناگه بپائين که تا گفتم علي دست يدالله ز چاه آمد برون بر سينه ام را مرا برگشت داد بر لب چاه شناختم من به والله اين علي مرتضي را بفهميدم يدالله ست حيدر به هر جاء سختيم او بوده ياور که نام ناميش هم کردگار است علي هم بنده پاک خدا هست غلام حيدرم هر جا که باشم به روي دشمنش هر دم ب چه کس دارد چنين نامو نشاني علي جانان بود تا تو بداني

    علي در خانه حق آمدو رفت
    کوثر علي هم همسرو هم جان احمد جانشين باب العجايب حيدر است مولا اميرالمومنين تاج نبوت آمدو خود ديد کعبه شد چنين گفتا رسول نازنين اينست اميرالمومنين فرمود تاج کبريا اينست علي مرتضي هديه به تو اي نازنين اينست عشق کوثري هم جانشين مولا علي باشداميرالمومنين جمال روي مهدي چون رسوالله ست به والله عاشقان را ميکند مست محمد نام او باشدبه والله فرشته باشد اين آقا ندارد در بشر هم تا ي هم تا يگانه مطلق است مولا و معصوم چو آقايش رسوالله ست بمثل شير اين مولاست دوازدهمين فرزند فاطمه وعلي (ع)را قائم آل محمد ميگويند يوسف زهرا جانها همه باد فداش
    + حجت اله عرفانيان 

    شکاف کعبه باشد يک نشاني اگر ره کرده اي گم تو بداني که راحت ره بداني چو کردي گم رهت زيبا ببيني مشو غافل که تو غافل بماني ز روح کعبه يک دم مشو غافل که بعد از اين نشايد نهند نامت که آدم به اول کعبه يک بت بود والله خداوند هم دميد روحش به مولا که کعبه چون ترک برداشت همچون فرق مولا بداند فرق دين گم کرده اي را هدايت ميکند او هر کسي را که در دل شيعه باشد هم علي را عليي مرتضي را - ترک برداشت کعبه تا که مولا ببيند آن روخ زيباي خيرالمرسلين را به پايان چون رسيد دور نبوت شروع شد ميوه اش هم با امامت حضرت ختمي رسول را در طواف بوسه باران کرده جانش جانشينش حافظ قرآن احمد روح کعبه اين علي مرتضي قرآن ناطق داماد پيغمبر همسر آن سوره پاک کوثرجانشين گوهرتاج نبوت اولين برج امامت بر مدار اين نبوت ميچرخد امامت اين نگين روي احمد روح کعبه شوي کوثر اميرالمومنين صفدر خوش آمد حضرت ختمي رسول را جانشين است شوي زهرا بارک الله حضرت بابالعجايب مظهر کل غرايب ذلفقارش هم چنين است نبوت را شروع شد با امامت که روح کعبه شد داماد احمد مشو غافل مکن اين نکته را رد که روح کعبه شد داماد پيغمبر شکاف کعبه را بنگر مگر کوري نميبيني بکن زيبا تو هم دقت که روشن ميشود نکته ببيني تو حقيقت را که بعد از مردنو مرگت ندارد فايده اي مرد نباش نامرد به گيتي مادري هرگز نزاده همچو حيدر را به کعبه ميگويد خدا لعنت کند هر کس که فرزند اين کعبه نميبيند قرآن تفسير الميزان سو ره اسري آيه يک آسمان هفتم معراج تاج نبوت و شير ولايت حيدر کرار علي داماد پيغمبر درخيبر اگر شد کنده از جا يدالله وقت کندن يا علي گفت علي در کعبه بر دوش پيمبر براي بت شکستن يا علي گفت در خيبر اگر شد کنده از جا يدالله وقت کندن يا علي گفت بقرقش کي اثر ميکرد شمشير گمانم ابن ملجم يا علي گفت هر که طواف اين کند کعبه طواف ني کند روح کعبه ديد چون اين جاهلان بوده نادان جمعشان نيشخند زد علي بر جهلشان روح کعبه نرفت دنبالشان کعبه دور کس نگردد کعبه هم ديگر نگشت دنبالشان بر نمازو روزه اش افزود او تا که برگشتند دوباره سوي او چون خدا بخشد روح کعبه را بر محمد جانشينش همسرعشق خدا فاطمه تنها بديد اين ماجرا را ظلمها کردند بر شير خدا

    + حجت اله عرفانيان 
    در روز قدير خم نور حق پيدا شدو جهاز اشتران منبري بر پا شد بگرفت محمد چو علي را سر دست سوگند بذات حق که حق پيدا شد با هر طپشي که در دل آگاه است يک نغمه لا اله الا الله است توحيدو نبوتو امامت هر سه در گفتن يک علي و لي الله است کردن يازده تن شهيد نامرد بودند چون رفيق آيد امام آخرين بر روي ماهش آفرين گيريم همه ما انتقام از خصم بي دين لعيم حديث کسري در کتب اهل سنت پنج تن آل عبا محمد فاطمه علي شير خدا حسن حسين با جبرئيل آمد ندا ء در خاندان وحي حق باشد علي تنها شفق باشد امام اولين گفته خدا مولا يقين نيست جز حيدر اميرالمومنين هان بدانيد اي گروه مسلمين جز به حيدر اين لغب جايز که نيست شير حق را از دقل زيبا ببين شيرحق مولاست اميرالمومنين حيدر کرار بر روي زمين يکه تنهاست او يقين دست تنها با دخت رسول با حسن و حسين نازنين غسل دادند پيامبر آخرين سه امام نازنين پس که حيدر باشد اميرالمومنين با دوازده جانشينش تو ببين در جواني پاک بودن شيوه پيغمبريست ورنه هرکبري به پيري ميشود پرهيزکار مولايمان علي (ع) فرمود ابوبکر و عمر 41 ساله بودند که به پيامبر شهادتين گفتند قبل از اين همه بت پرست بودن الا خانواده من و رسول خدا اولين مردي که به پيامبر ايمان آورد علي (ع) بود
    + حجت اله عرفانيان 

    علي در کعبه چون آمد بدنيا شکاف کعبه ميگويد همين را مگر کوري نميبيني تو مولا دو چشم کور خود را باز گردان شکاف کعبه را بيني تو تو الآن بارها گفت محمد که علي جان منست هم بجان عليوفاطمه جانش صلوات بر چهره پر نورو جمال با صفايش صلوات بر مدار گوهر تاج نبوت ميدرخشد همچو خورشيد اين برج ولايت علي شاه جهان آراء شکاف کعبه شد پيدا بدنيا آمده مولا بگفته اين رسو الله که بعد از من بوود مولا که شايسته بوود حيدر بگويم من ولي الله علي مظلوم بودو يکته تنها شکاف کعبه ميگويدهمين را ) بجز از علي که آرد پسري ابوالعجايب که علم کند به عالم شهداي کربلائ را بخدا قسم خدا را به علي شناختم من به علي قسم خدا را شهه اول امامت که بوود همه علامت بخدا قسم شجاعت ترکانده کعبه هيبت که ز علمو حلم مولا که نياورده طاقت چو به کوه خوانده قرآن ز شکاف کوه در آمد به دو صد شتر علامت که بخوانده فزتو رب را چو برفت سوي الله

    عمر عمر است بيچاره توي كم عقل نادان هم مشغول كفرت باش تا مرگت فرا برسه بعد حسابت با خدا


    + شيعه مرتضي علي 
    پدر سگ يا علي مدد و از وبلاگ بردار عمري ديوث حرامزاده

    سلام

    جناب م عزيز

    سئوال کرده بودي که چرا اين عمري ها اينقدر عمر را دوست دارند

    در واقع دليل آن واضح قرآن مي فرمايد و اکثرهم لايعقلون و اکقرهم لا يومنون

    و يک دليل ديگر که در کتب صحيح اهل بدعت نيز آمده است اين است که عمر کون ميداد و خودش ميگفت براي من فرقي ندارد که کسي را بکنم يا کسي مرا بکند و حمايت کنندگان عمر هم چنين عملي را دوست دارند و عمر را بعنوان يک کلاه شرعي براي آن عمل شنيع ميدانند. باور نميکني ؟ برو فتواي ابوحنيفه را در رابطه با جواز کون دادن عمري ها بخوان

    خود ايوحنيفه نوشته که در هنگام سفر بر حسب ضرورت کون دادن و کردن مجاز است

    خداوند همه اين ملعونين را لعنت کند

    + س 

    روايت از علي (ع) ..اولين حيواني که پس از رسول خدا(ص) از دنيا رفت عفير خر رسول خدا بود! اين خر با رسول خدا صحبت کرده بود ! و گفته بود پدر و مادرم فداي تو! پدرم از قول پدرش و از قول جدش و جد جدش و ..نقل کرد که او خري بود که نوح (ع) در کشتي گذاشت! و آنزمان نوح به جد من گفت اي مردم از نسل اين خر خري متولد ميشود که رسول خدا بر او سوار ميشود ! و من خوشحالم که آن خر هستم اصول کافي جلد ? ص ??? کتاب الحجه باب ما عند الائمه من سلاح رسول الله!

    + س 

    علي(ع) بر روي ابرها پرواز ميکند !
    خداوند ابرها را براي علي مسخر ساخت و او شرق و غرب عالم را درنورديد!تفسير الميزان جلد ?? - ص ???
    بحار الانوار جلد ?? - ص ???

    رعد و برق آسمان از تدبير علي است

    الاختصاص المفيد ص ???
    بحار الانوار جلد ?? ص ??

    + سعيد 

    امام ده علامت دارد از جمله آنها ختنه شده بدنيا مي آيد! با پا و براحتي متولد ميشود!جنب نميشود!اگر بخوابد قلبش بيدار است ..چشمش ميخوابد ولي قلبش بيدار است ! همانطور که از جلو ميبيند از عقب هم ميبيند اصول کافي جلد يک ص ??? کتاب حجه باب مواليد الائمه




    + س 

    از امام حسن (ع) روايت شده است که ايشان فرمود براي خداوند دو شهر است ( خدا دو شهر دارد) يکي از انها در مشرق است و يکي در مغرب ! و در آنها ?? ميليون زبان و جود دارد! و من همه آن زبانها را ميدانم!اصول کافي - جلد يک - ص ??? و ??? باب مولد حسن ابن علي
     <    <<    21   22   23   24   25      >